✿✿ بـچـه هـای آفـتـاب ✿✿

♥♥ خدایا...تا پاکم نکردی ، خاکم نکن ♥♥

✿✿ بـچـه هـای آفـتـاب ✿✿

♥♥ خدایا...تا پاکم نکردی ، خاکم نکن ♥♥

✿✿ بـچـه هـای آفـتـاب ✿✿

به وبلاگ من خوش آمدید.
من محمود پورطاهری هستم.
همیشه یادمان باشد
که نگفته ها را میتوان گفت
ولی گفته ها را نمیتوان ،پس گرفت.

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات

داستانی زیبا

چهارشنبه, ۱۲ آذر ۱۳۹۳، ۰۲:۲۲ ب.ظ
لطفا کمی منتظر بمانید تا این تصویر نمایش داده شود. ارادتمند: نسیم آرامش

 
لطفا کمی منتظر بمانید تا این تصویر نمایش داده شود. ارادتمند: نسیم آرامش

گنجشک کنج آشیانه اش نشسته بود.

خدا گفت: چیزی بگو !

 

گنجشک گفت: خسته ام.

خدا گفت: از چه؟

گنجشک گفت: تنهایی، بی همدمی.

کسی تا به خاطرش بپری، بخوانی، او را داشته باشی.

خدا گفت: مگر مرا نداری؟

گنجشک گفت: گاهی چنان دور می شوی که

بال های کوچکم به تو نمی رسند .

خدا گفت: آیا هرگز به ملکوتم نیامدی؟

 

گنجشک سکوت کرد.

بغض به دیواره های نازک گلویش فشار آورده بود.

خدا گفت: آیا همیشه در قلبت نبوده ام؟

چنان از غیر پُرش کردی که جایی برایم نماند.

چنان کوچک که دیگر توان پذیرشم را نداری.

هرگز تنهایت گذاشتم؟

 

گنجشک سر به زیر انداخت.

دانه های اشک، چشم های کوچکش را پر کرده بود .

خدا گفت: اما در ملکوت من همیشه جایی برای تو هست، بیا !

گنجشک سر بلند کرد. دشت های آن سو تا بی نهایت سبز بود.

گنجشک به سمت بی نهایت پر گشود...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۹/۱۲
مــحــمـود پــورطــاهــری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی